صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4410

1. از دشت به حی مردم دیوانه نسازند

2. با گور بسازند وبه کاشانه نسازند

3. این قوم سخنساز که هستند درین دور

4. سخت است سخن از لب پیمانه نسازند

5. حرفی نتوان زد که به صد رنگ نگویند

6. خوابی نتوان گفت که افسانه نسازند

7. بادرد سر شکوه عشاق چه سازد

8. از صندل اگر زلف ترا شانه نسازند

9. آن قوم که از برق بلرزند به خرمن

10. قفل دهن مور چرا دانه نسازند

11. چون کعبه مبادا که سیه پوش برآید

12. برطالع من به که صنمخانه نسازند

13. صائب عجبی نیست که این مردم بیدرد

14. از بهر سمندر ز شرر دانه نسازند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زره ز زلف گره گیر بر تن است تو را
* به روز رزم چه حاجت به جوشن است تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد
* فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد
شعر کامل
سعدی
* هر گیاهی کز حریم خیمۀ لیلی دمد
* خورده آب از چشمه سارِ دیدۀ مجنون بُوَد
شعر کامل
جامی