صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 446

1. کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را

2. سیاهی لازم افتاده است آب زندگانی را

3. مده چون غافلان سر رشته تار نفس از کف

4. که بی شیرازه می سازی کتاب زندگانی را

5. حیات جاودان بی دوستان مرگی است پا بر جا

6. به تنهایی مخور چون خضر آب زندگانی را

7. بساط آفرینش را دل آگاه چون باشد؟

8. که خواب مرگ، بیداری است خواب زندگانی را

9. عنان سیل را هرگز شکست پل نمی گیرد

10. نگردد قد خم مانع شتاب زندگانی را

11. اگر نسیه است فردای جزا پیش گرانخوابان

12. قیامت نقد باشد، خود حساب زندگانی را

13. نباشد برق عالمسوز را رنگی ز خاکستر

14. ز دوزخ نیست پروایی کباب زندگانی را

15. خمار باده شب می کند گل در سحرگاهان

16. قیامت می کند تعبیر خواب زندگانی را

17. سیه گردد به اندک فرصتی روز کهنسالان

18. لب بامی است پیری آفتاب زندگانی را

19. کنم خاک عدم را توتیا، تا کرده ام صائب

20. تماشا عالم پر انقلاب زندگانی را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
* در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شعر کامل
حافظ
* معلم گومده تعلیم بیداد آن پَری رو را
* که جز خوی نکو لایق نباشد روی نیکو را
شعر کامل
جامی
* به خون تپیده ز بازوی قاتلی تن من
* که منتی است ز شمشیر او به گردن من
شعر کامل
فروغی بسطامی