صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4542

1. خطی کان رخ تازه می آورد

2. جهان را به شیرازه می آورد

3. شرابی است لبهای میگون یار

4. که مستی وخمیازه می آورد

5. ز رخسار خوبان شراب کهن

6. برون صد گل تازه می آورد

7. ازان ساختم با خیال از وصال

8. که مستی به اندازه می آورد

9. دلی را که آشفته شد از خمار

10. خط جام شیرازه می آورد

11. به آهستگی آنچه انشا کنند

12. بلندی آوازه می آورد

13. مگر پوچ تا نشنوی حرف پوچ

14. که خمیازه خمیازه می آورد

15. ز گفتار صائب ازان خون چکد

16. که از خون دل غازه می آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
* بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی
شعر کامل
حافظ
* و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
* که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
شعر کامل
سعدی
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی