صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4697

1. ربوده خواب مرا حسن بی مثال دگر

2. گران چو خواب به چشمم بودخیال دگر

3. زخشم وناز فزون می شود محبت من

4. که هر جلال بود عشق را جمال دگر

5. گذشتن از سیر تقصیرمن به روی گشاد

6. به انفعال من افزود انفعال دگر

7. زضعف قوت نقل مکان نمانده مرا

8. چگونه نقل زحالی کنم به حال دگر

9. نمی شود زگهر چشم شور چشمان سیر

10. که هست هرکف دریا کف سئوال دگر

11. اگر دهم ز نفس جان به خلق چون عیسی

12. نفس مکش که خموشی بود کمال دگر

13. به چشم اگر پرکاهی زخرمن دونان

14. نهم ،شود پی پرواز چشم بال دگر

15. گدازلقمه محال است سیرچشم شود

16. که می شود لب نانش لب سئوال دگر

17. زیان نکرد سلیمان زدلنوازی مور

18. به حسن سلطنت خود فزود خال دگر

19. مسازروترش از خوردن غضب صائب

20. که درجهان نبود لقمه هلال دگر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی
* تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
* همواره مرا کوی خرابات مقام است
شعر کامل
حافظ
* همای گو مفکن سایه شرف هرگز
* در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
شعر کامل
حافظ