صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4839

1. نیست ما را شکوه ای از تنگی جا در قفس

2. کز دل واکرده ماداریم صحرا درقفس

3. بلبل از کوتاه بینی چشم برگل دوخته است

4. ورنه آماده است صددام تماشا در قفس

5. نیست ممکن دل شود در سینه صدچاک باز

6. چون تواند بال و پر واکرد عنقا در قفس ؟

7. از هم آوازان شودزندان بهشت دلگشا

8. وای بر مرغی که افتاده است تنها در قفس

9. نامه در رخنه دیوار نسیان مانده ای است

10. از غبار کاهلی بال و پر ما در قفس

11. برگ عیش از دوری احباب داغ حسرت است

12. نیست آب و دانه بربلبل گوارا در قفس

13. داغ غربت شعله آواز را روشنگرست

14. ناله مرغ چمن گردد دو بالا در قفس

15. لب درین بستانسرا چون غنچه گل وامکن

16. کز زبان خویش باشد مرغ گویا در قفس

17. می رسد رزق گرفتاران دنیا بی طلب

18. هست آب و دانه مرغان مهیا در قفس

19. روح از طول امل مانده است در زندان جسم

20. بر نیارد هیچ مرغی رشته از پا در قفس

21. دور باش شرم اگر حایل نگردد در میان

22. تنگ بر بلبل شود از جوش گل جا در قفس

23. بوی گل رابود پای دلنوازی در نگار

24. بلبل بی طالع ما داشت تا جا در قفس

25. ما همان از بدگمانیها دل خود می خوریم

26. گرچه آماده است صائب روزی ما در قفس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
* و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ
* رتبه زمزمه عشق ندارد زاهد
* بگذارید که آوازه جنت شنود
شعر کامل
صائب تبریزی
* بار محبت از همه باری گران‌تر است
* و آن کس کشد که از همه کس ناتوان‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی