صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4915

1. نیست رزقم تیر تخشی چون کمان ازتیر خویش

2. قسمتم خمیازه خشکی است از نخجیر خویش

3. گرچه صید لاغر من لایق فتراک نیست

4. می توان کردن به سوزن امتحان شمشیر خویش

5. تا توان چون خضر شد معمار دیوار یتیم

6. ازمروت نیست کردن سعی درتعمیر خویش

7. جاهل از کفران کند زرق حلال خود حرام

8. طفل از پستان گزیدن می کند خون شیر خویش

9. یکقلم گردید پای آهوان خلخال دار

10. بس که پاشیدم به صحرا دانه زنجیر خویش

11. چون گهر بر من کسی را دل درین دریا نسوخت

12. کردم از گرد یتیمی عاقبت تعمیر خویش

13. زنگ بست از مهر خاموشی مراتیغ زبان

14. چند در زیر سپر پنهان کنم شمشیر خویش؟

15. آن ستمگر را پشیمان از دل آزادی نکرد

16. زیر بار منتم از آه بی تأثیر خویش

17. نیست در ظاهر مراصائب اگر نقدی به دست

18. زیر بار منتم ازآه بی تأثیر خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
* شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* از مردم بداصل نخیزد هنر نیک
* کافور نخیزد ز درختان سپیدار
شعر کامل
منوچهری
* بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
* در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
شعر کامل
مولوی