صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4916

1. جوهر ذاتی نمی خواهد ز کس اکسیر خویش

2. گوهر از گرد یتیمی می کند تعمیر خویش

3. کاسه فغفور رابر فرق خاقان بشکند

4. هرکه را باشد ولی نعمت ز چشم سیر خویش

5. پیچ و تاب بیقراری رشته جان من است

6. می برم چون آب هرجامی روم زنجیر خویش

7. آهوان ناز سگ لیلی به مجنون می کنند

8. عشق در هر جا که باشد می کند تأثیر خویش

9. زخم من از گردخجلت رخنه دیوار شد

10. اینقدر غافل نباشد بود از نخجیر خویش

11. می برد رنگ از رخ یاقوت خون گرم ما

12. رحم کن ای سنگدل برجوهر شمشیر خویش

13. در رکاب سیل نتوانی شدن واصل به بحر

14. تا نشویی دست رغبت صائب از تعمیر خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون سرو اگر چنانکه سرافرازیت هواست
* چون نی بقصد بی سر و پایان کمر مبند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* زبان گندمین نان مرا پخته است در عالم
* چرا چون خوشه گردن کج به پیش این و آن دارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی