صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5004

1. خوشا سری که سرگشتگی رهانندش

2. به کرسی از سرزانوی خود نشانندش

3. مده به سوختگی دامن امید از دست

4. که دانه ای که نسوزد نمی دمانندش

5. سپند تا نزند مهرخامشی برلب

6. به روی مسند آتش نمی نشانندش

7. ز شوق بیخبری دست می دهد عارف

8. اگر ز خود به زر قلب می ستانندش

9. به خاک ،حسرت پرواز می برد مرغی

10. که کودکان به بغل بال و پر رسانندش

11. سری که گرم زسودای عشق می گردد

12. چو آفتاب به هر کوچه می دوانندش

13. به یک دو جلوه زمین گیر گشت کاغذ باد

14. به هیچ جا نرسد هرکه برآید می پرانندش

15. گل شکفته بود از نسیم فارغبال

16. ز پوست هر که برآید نمی درانندش

17. ز انقلاب جهان بی بران نمی لرزند

18. که هرچه میوه ندارد نمی فشانندش

19. ز مرگ غوطه به دریای شهد زد زنبور

20. که هرکه هرچه چشانده است می چشانندش

21. چو گل به خنده دهن باز می کند صائب

22. هزارخار اگر درجگر خلانندش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعر من شعرست و شعر دیگران هم شعر لیک
* ذوق نیشکر کجا یابد مذاق از بوریا
شعر کامل
سلمان ساوجی
* گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
* آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
شعر کامل
حافظ
* گوشی که هیچ نشنید فریاد پادشاهان
* خواهد کجا شنیدن داد دل گدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی