غزل شمارهٔ 5028
1. نهفته چون گنه از خلق دار طاعت خویش
2. به اطلاع خدا صلح کن ز شهرت خویش
3. ز ارتکاب گنه نیست شرمگینان را
4. خجالتی که مراهست ازعبادت خویش
5. دهان سایل اگر پرگهر کنم چو صدف
6. چو ابر آب شوم ازقصور همت خویش
7. بهشت اگر ز در خانه ام گذار کند
8. قدم برون نگذارم ز کنج خلوت خویش
9. درین جهان پرآشوب اگر حضوری هست
10. ازان کس است که قانع بودبه قسمت خویش
11. گرت هواست که فرمانروا شوی صائب
12. مپیچ ازخط فرمان، سر اطاعت خویش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده