صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5056

1. از خط نگشته سبز لب روح پرورش

2. ننشسته است گرد یتیمی به گوهرش

3. ازانفعال ،مشرق پروین شود رخش

4. گردد ز ساده لوحی اگر مه برابرش

5. از چشم آفتاب کند جوی خون روان

6. درزیر زلف جلوه رخسار انورش

7. رنگی ز بوی پیرهنش نیست باد را

8. از بس گرفته است قبا تنگ دربرش

9. گر در خیال تیغ کند غمزه اش گذار

10. ابریشم بریده شود زلف جوهرش

11. هر مطربی که درد دلش را فشرده است

12. سیلاب عقل و هوش بود نغمه ترش

13. چون نخل پرشکوفه بود هرکه باد ست

14. بی سکه خرج خاک نشینان شود زرش

15. چون صبر برشکنجه دام و قفس کند؟

16. آزاده ای که نقش گران است برپرش

17. اندیشه شکر شکند نی به ناخنش

18. موری که کرد خاک قناعت توانگرش

19. گر در سیاهی سخن آب حیات نیست

20. سبزست چون همیشه خط روح پرورش ؟

21. صائب به خنده هر که دهن باز می کند

22. چون گل به خرج باد رود زود دفترش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
* و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ
* گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
* جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* وعدۀ لطف و کرم را مکن ای دوست خلاف
* کز کریمان نسزد آنچه خلاف کرم است
شعر کامل
جامی