لینک اشتراک گذاری
کپی شد
صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5057

1. شوخی که جلوه گاه بود دیده منش

2. چون طفل اشک، روی توان دید درتنش

3. هر چند نیست قتل مرا احتیاج حکم

4. حکم بیاضیی گذرانده است گردنش

5. پیداست همچو قبله نما از ته بلور

6. از سینه لطیف دل همچو آهنش

7. آب حیات جامه به شبنم بدل کند

8. شاید که در لباس کند سیر گلشنش

9. پای چراغ می شمرد آفتاب را

10. چشمی که کرد دیدن آن روی روشنش

11. هرکس که دید سرو ترا درخرام ناز

12. در خواب نوبهار رود پای رفتنش

13. مجنون که ناز از سگ لیلی نمی کشید

14. امروز خوابگاه غزال است دامنش

15. صائب تلاش گلشن جنت چرا کند؟

16. آزاده ای که گوشه فقرست مسکنش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
* باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران
شعر کامل
سعدی
* گر تو صد بار بیایی به سر کشته عشق
* چشم باشد مترصد که دگربار آیی
شعر کامل
سعدی
* تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
* حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
شعر کامل
سعدی