غزل شمارهٔ 5163
1. مدار چشم ازین کور باطنان انصاف
2. که گشته است به عنقا هم آشیان انصاف
3. زبس به فرق لگد خوردم و ننالیدم
4. به بردباری من داد آستان انصاف
5. به سیم قلب خریدند ماه کنعان را
6. نمی دهند هنوز اهل کاروان انصاف
7. مباد لب به حدیث طمع بیالایی
8. نمی دهند ز بخل اهل این زمان انصاف
9. شکر به سعی بهار از زمین شوره نرست
10. مجو ز مردم این تیره خاکدان انصاف
11. تو نیز گوشه بگیر از جهانیان صائب
12. کنون که گوشه گرفته است از جهان انصاف
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده