صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5472

1. در وصالیم و زهجران دست برسر می زنیم

2. ما به جای نعل وارون حلقه بر در می زنیم

3. پرفشانیهای ما در حسرت پرواز نیست

4. دامنی بر آتش گل هردم از پر می زنیم

5. حلقه فتراک می گردد به قصد خون ما

6. دست اگر در حلقه زلف معنبر می زنیم

7. خضر می لیسد زمین اینجا و ما از سادگی

8. فال آب زندگانی چون سکندر می زنیم

9. برنمی خیزد چو خون مرده از خواب گران

10. بخت خواب آلود را چندان که نشتر می زنیم

11. ما چو داغ لاله صائب خون خود را می مکیم

12. بیغمان از دور پندارند ساغر می زنیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
* پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر کامل
حافظ
* دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
* که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
شعر کامل
حافظ
* ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم
* از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
شعر کامل
حافظ