صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5484

1. ز گیرایی چنان گشته است بی برگ و نوا دستم

2. که نتواند گرفت افتادگی را از هوا دستم

3. نگیریم تنگ در آغوش تا آن خرمن گل را

4. نمی آساید آغوشم نمی آید به جا دستم

5. همانا از گل بیت الحزن کردند تخمیرم

6. که هرگز چون سبو از سر نمی گردد جدا دستم

7. به فکر دامن آن غنچه مستور افتادم

8. گره در آستین چون غنچه گردید از حیا دستم

9. ز حسن بی نیازی پنجه می زد با ید بیضا

10. به چشم خلق گردید از طمع چون اژدها دستم

11. گریبان می درد دامان گل از اشتیاق من

12. چه سر سبزی است با بختم چه اقبال است با دستم

13. کمند موج را در تاب دارد اضطراب من

14. به دریای غم افتدگر بگیرد ناخدا دستم

15. اگر صائب ندارم گوهر ارزنده ای در کف

16. بحمدالله که خالی نیست از نقد دعا دستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به من هر چون خضر دادند عمر جاودان، اما
* گره شد رشته عمرم ز بس برخویش پیچیدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* بختم جوان و عقلم پیر ست لیک عشقش
* آورده زیر فرمان هم پیر و هم جوان را
شعر کامل
جامی
* آنچه دیدی بر قرار خود نماند
* وینچه بینی هم نماند بر قرار
شعر کامل
سعدی