صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5518

1. بر آن پای حنایی روی زرد خویش مالیدم

2. ازین گلشن که چیده است این گل رعنا که من چیدم

3. منم بی پرده می بینم ترا، یارب چه بخت است این

4. که می مردم ز شادی گرترا در خواب می دیدم

5. من انداز سر من کرد دست از آستین بیرون

6. درین بستانسرا چون گل به روی هر که خندیدم

7. غذای روح شد در دل شکستم هر تمنایی

8. لباس عافیت گردید چشم از هر چه پوشیدم

9. ندیدم محرمی چون کوهکن تا درد دل گویم

10. به شیرین کاری صنعت ز سنگ آدم تراشیدم

11. همان خجلت ز طبع سازگار خویشتن دارم

12. به مژگان گر چه خار از رهگذار دشمنان چیدم

13. که بر من می تواند پیشدستی بر خطا کردن

14. نماند از من نشان پا درین ره بسکه لغزیدم

15. نشد یک بار آن سرو روان در زیر پا بیند

16. به زیر پای او چون آب چندانی که غلطیدم

17. که از آزاد مردان دارد اقبال چنین صائب

18. که در ساعت ربودند از کفم بر هر چه لرزیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رتبه زمزمه عشق ندارد زاهد
* بگذارید که آوازه جنت شنود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ
* جهان سر به سر عبرت و حکمت‌ست
* چرا زو همه بهر من غفلت‌ست
شعر کامل
فردوسی