صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5570

1. نه از جام دگر هر دم درین میخانه سرگرمم

2. که چون خورشید تابان من به یک پیمانه سرگرمم

3. به یک آتش چو داغ لاله می سوزم درین گلشن

4. نه هر شمعی تواند کرد چون پروانه سرگرمم

5. شود از سنگباران ملامت تر دماغ من

6. ازین رطل گران چون مردم دیوانه سرگرمم

7. نظر چون مردم بالغ نظر بر نو خطان دارم

8. درین مکتب نسازد ابجد طفلانه سرگرمم

9. نگیرد پیش راه عزم من گردون کم فرصت

10. به هر کاری که سازد همت مردانه سرگرمم

11. زآبادی شود وحشت فزون جانهای وحشی را

12. از آن پیوسته در تعمیر این ویرانه سرگرمم

13. مرا دلگرمی صیاد دارد در قفس صائب

14. نه آن مرغم که سازد حرص آب و دانه سرگرممم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* ره نیکمردان آزاده گیر
* چو استاده‌ای دست افتاده‌گیر
شعر کامل
سعدی
* به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
* که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
شعر کامل
حافظ