صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5605

1. دست بر زلف پریشان سخن یافته ام

2. چشم بد دور، رگ جان سخن یافته ام

3. شسته ام روی به خوناب جگر لعل صفت

4. تا رگ کان بدخشان سخن یافته ام

5. نکنم چشمم به عمر ابد خضر سیاه

6. عمر جاوید ز احسان سخن یافته ام

7. چون شکر رفته ام از گرمی فکرت به گداز

8. تا نصیب از شکرستان سخن یافته ام

9. مورم اما ز شکر ریزی گفتار بلند

10. مسند از دست سلیمان سخن یافته ام

11. چه گهرهای گرانسنگ که در جیب امید

12. از هواداری نیسان سخن یافته ام

13. جوی شیری که سفیدست ازو روی بهشت

14. خورده ام خون و ز پستان سخن یافته ام

15. به ستم دست از آن زلف ندارم صائب

16. چه کنم، سلسله جنبان سخن یافته ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رنگ عاشق چو زعفران باشد
* هرکه عاشق بود چنان باشد
شعر کامل
انوری
* چه بندی دل اندر سرای سپنج
* چه یازی به رنج و چه نازی به گنج
شعر کامل
فردوسی
* سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگر
* از برای دل ما قحط پریشانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی