صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5656

1. شکوه از کجروی طالع وارون چه کنم؟

2. اژدها می شود این مار ز افسون چه کنم؟

3. دلم از زخم زبان کاغذ سوزن زده شد

4. همچو عیسی نکشم رخت به گردون چه کنم؟

5. در و دیوار به وحشت زدگان زندان است

6. ننهم روی خود از شهر به هامون چه کنم؟

7. آفت صبحت خلق از دد و دام افزون است

8. نروم در دهن شیر چو مجنون چه کنم؟

9. هست در گوشه نشینی دل جمعی گرهست

10. در خم می نگریزم چو فلاطون چه کنم؟

11. من که داغ است گران بر سر سودا زده ام

12. چتر کیخسروی و تاج فریدون چه کنم؟

13. چشم سخت فلک از آب مروت خالی است

14. طمع باده ازین کاسه وارون چه کنم؟

15. دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست

16. از تهی کردن دل می شود افزون چه کنم؟

17. بود تا از دل صد پاره اثر، کردم صبر

18. رفت یکبارگی از دست دل اکنون چه کنم؟

19. من که از خون جگر نشأه می می یابم

20. لاله گون روی خود از باده گلگون چه کنم؟

21. سازگاران جهان را دل ازو پر خون است

22. من به این طالع ناساز به گردون چه کنم؟

23. من گرفتم به گرستن شودم دیده تهی

24. با لب پر سخن وبا دل پر خون چه کنم؟

25. من نه آنم که تراوش کند از من گله ای

26. می دهد خون جگر رنگ به بیرون چه کنم؟

27. نتوان ساخت تهی دل چو درین عالم تنگ

28. دست صائب ننهم بر دل پر خون چه کنم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم در صنع الهی باز کن، لب را ببند
* بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
* که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب
* چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد
شعر کامل
صائب تبریزی