صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5709

1. اگر دو روز درین تیره خاکدان ماندم

2. گمان مبر که ز پرواز لامکان ماندم

3. به بازگشت رفیقان امیدها دارم

4. اگر چه خفته به دنبال کاروان ماندم

5. به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم

6. به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم

7. من کناره طلب را که چشم بندی کرد

8. که همچو نقطه پرگار در میان ماندم

9. چنان که معنی نازک ز نارسایی لفظ

10. نهفته ماند درین تنگنا چنان ماندم

11. نصیب کام و دهانی نگشت میوه من

12. چو بار سرو درین باغ و بوستان ماندم

13. ز گل نسیم سبکدست دفتری وا کرد

14. که من خموش چو سوسن به صد زبان ماندم

15. برای زاد سفر نه حضور خاطر بود

16. اگر دو روز درین تیره خاکدان ماندم

17. غرور جمع روان شد راه توفیق است

18. گذشتم از دو جهان تا ز کاروان ماندم

19. ز فکر جسم نپرداختم به جان صائب

20. ز صد شکار به یک مشت استخوان ماندم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکایت نامه ما سنگ را در گریه می آرد
* مهیای گرستن شو، دگر مکتوب ما بگشا
شعر کامل
صائب تبریزی
* کس از سر بزرگی نباشد به چیز
* کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز
شعر کامل
سعدی