صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5717

1. ز جوش عشق تو میخانه در بغل دارم

2. بهشتی از دل دیوانه در بغل دارم

3. ز تیر ناز تو دایم چو سینه ترکش

4. شب دراز پریخانه در بغل دارم

5. غم جهان نتواند به گرد من گردید

6. که شیشه در کف و پیمانه در بغل دارم

7. خراب حالی من دورباش چشم بدست

8. وگرنه گنج چو ویرانه در بغل دارم

9. از آن به جستن من پا ز سر کند غواص

10. که چون صدف در یکدانه در بغل دارم

11. چو رفته است مرا از خمار دست از کار

12. ازین چه سود که میخانه در بغل دارم

13. در انتظار بهارند اهل ظاهر و من

14. بهاری از دل دیوانه در بغل دارم

15. به فکر سنگدلان در نماز مشغولم

16. درون کعبه صنمخانه در بغل دارم

17. به دام می کشدم لذت گرفتاری

18. و گرنه از دل خود دانه در بغل دارم

19. چو چشم اگر چه به ظاهر دو دست من خالی است

20. هزار گوهر یکدانه در بغل دارم

21. جواب آن غزل است این که گفته است مطیع

22. کلید کعبه و بتخانه در بغل دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی
* آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
* گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
* ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها
شعر کامل
مولوی