صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5730

1. اگر چه در چمن روزگار خار و خسم

2. چو لاله داغ بود گل ز گرمی نفسم

3. درین ریاض من آن بلبلم که می آید

4. صدای خنده گل از شکستن قفسم

5. به جرم هرزه درایی مرا ز باغ مران

6. که آرمیده تر از بوی گل بود نفسم

7. چنان گزیده مرا آستین فشانی خلق

8. که التفات به شکر نمی کند مگسم

9. بغیر سایه مرا نیست زان شکار دگر

10. که من از طول امل سالهاست در مرسم

11. ز من عزیزتری نیست ملک خواری را

12. اگر چه در نظر اعتبار هیچ کسم

13. اگر چه رفته ام از تنگنای چرخ برون

14. همان ز تنگی جا تنگ می شود نفسم

15. دو اربعین بسر آمد ز زندگانی من

16. هنوز در خم گردون شراب نیمرسم

17. مکن از مردم بالغ نظر حساب مرا

18. که با سفیدی مو شیر خواره هوسم

19. روم به خواب چو افسانه از ترانه خویش

20. اگر چه باعث بیداری هزار کسم

21. ز حد خویش به مستی نمی روم بیرون

22. درین حظیره در بسته ایمن از عسسم

23. چه حاجت است به بند دگر مرا صائب

24. که من ز لاغری خود همیشه در قفسم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
* که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
شعر کامل
حافظ
* سر سودای تو در سینه بماندی پنهان
* چشم تردامن اگر فاش نگردی رازم
شعر کامل
حافظ
* قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
* چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی
شعر کامل
حافظ