صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5755

1. به سرمگی سوی آن خاک پا نمی بینم

2. به چشم کم طرف توتیا نمی بینم

3. چه لازم است که خود را سبک کنم چون کاه

4. چو رنگ جاذبه در کهربا نمی بینم

5. نسیم صبحم و کارم دریدن جیب است

6. به تنگ گیری بند قبا نمی بینم

7. چه لازم است بر آیینه مشق بوسه کنم

8. چو نقش خویش در آن نقش پا نمی بینم

9. به بر گرفته مرا تنگ، ذوق دلتنگی

10. چو غنچه راه نسیم صبا نمی بینم

11. که بسته است حنا دست با دستان را

12. که غیر خاک به مشت گدا نمی بینم

13. اگر به دوزخ ازین خاکدان مرا خوانند

14. چو سیل می روم و بر قفا نمی بینم

15. چه چشمداشت ز بیگانگان گوشه نشین

16. که گوش را به سخن آشنا نمی بینم

17. چراغ طور اگر خضر راه من گردد

18. ز بخت تیره همان پیش پا نمی بینم

19. هزار غنچه تصویر باز شد صائب

20. منم که روی دلی از صبا نمی بینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش
* گر خار بر اندیشی خرما نتوان خورد
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر
* تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
* نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
شعر کامل
فروغی بسطامی