صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5887

1. چون صبح خنده با جگر چاک می زنیم

2. در موج خیز خون نفس پاک می زنیم

3. هر جا که موج حادثه ابرو بلند کرد

4. ما چون حباب پیرهنی چاک می زنیم

5. همت به هیچ مرتبه راضی نمی شود

6. در دام، فال حلقه فتراک می زنیم

7. در سردسیر خاک که یک روی گرم نیست

8. جوشی به زور شعله ادراک می زنیم

9. چون کاروان ریگ به منزل نمی رسیم

10. چندان که قطره بر ورق خاک می زنیم

11. ناخن حریف آبله دل نمی شود

12. بر قلب شیشه خانه افلاک می زنیم

13. صائب کدام غبن به این می رسد که ما

14. داریم می به ساغر و تریاک می زنیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
* گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
شعر کامل
مولوی
* خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
* این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو
شعر کامل
حافظ
* نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
* غلام همت سروم که این قدم دارد
شعر کامل
حافظ