صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6126

1. می زند از گریه موج خوشدلی ابروی من

2. آب چون شمشیر جوهر می شود در جوی من

3. خاک راهم، لیک از من چرخ باشد در حساب

4. می شود باریک دریا چون رسد در جوی من

5. دشمن خود را خجل کردن نه از مردانگی است

6. ورنه نتواند فلک خم ساختن بازوی من

7. عطسه مغز عندلیبان را پریشان کرده است

8. گر چه پنهان است در صد پرده چون گل بوی من

9. تازه می دارد رخ خود را به آب تیغ کوه

10. داغ دارد باغبان را لاله خودروی من

11. گر چه از همواری از کلکم نمی خیزد صفیر

12. مشرق و مغرب بود لبریز گفت و گوی من

13. وسعت جولان طبع من ندارد لامکان

14. آسمان در حالت فکرست دستنبوی من

15. چون شکاف صبح صد زخم نمایان خفته است

16. در جگرگاه فلک از تیغ یک پهلوی من

17. بس که از غیرت فرو خوردم سرشک تلخ را

18. در گره دارد چو مژگان گریه ای هر موی من

19. وحشت من در کمین جلوه صیاد نیست

20. می کند از بوی خون خویش رم آهوی من

21. بس که از پهلونشینان زخم منکر خورده ام

22. می خلد بند قبا چون تیر در پهلوی من

23. بر حریر عافیت نتوان مرا در خواب کرد

24. می شناسد بستر بیگانه را پهلوی من

25. در غبار غم ز بس گم گشته ام، هر قطره اشک

26. مهره گل می شود تا می چکد از روی من

27. بهر گوهر چون صدف صائب دهن نگشوده ام

28. همت سرشار من نازد به آب روی من

29. این جواب آن غزل صائب که می گوید رشید

30. در قفس افتد اگر رنگی پرد از روی من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
* عشقبازی پله ای از دار بالاتر نداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل چهره‌ای که مرغ دلم صید دام اوست
* زلفش بنفشه‌ایست که سنبل غلام اوست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* به بندگی قدش سرو معترف گشتی
* گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
شعر کامل
حافظ