صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6277

1. کار دریاست ز هر موج خطر خندیدن

2. رو نکردن ترش از تلخ، شکر خندیدن

3. شیوه زنده دلان است درین باغ چو گل

4. همه شب غنچه شدن، وقت سحر خندیدن

5. می کند خرده جان سفری را باقی

6. بر رخ سوختگان همچو شرر خندیدن

7. بسته لب باش که چون غنچه گل می افتد

8. رخنه در قصر حیات تو ز هر خندیدن

9. چه کند سختی ایام به ما بی خبران؟

10. رخنه در قصر حیات تو ز هر خندیدن

11. چه کند سختی ایام به ما بی خبران؟

12. کار کبک است به هر کوه و کمر خندیدن

13. آنچنان در دهن تیغ به رغبت بروم

14. که فراموش کند صبح ظفر، خندیدن

15. جای خنده است که در عهد شکرخنده او

16. پسته در پوست کند مشق شکر خندیدن

17. زان سر تیر یکی غنچه، یکی خندان است

18. تا بدانی که نباشد ز دو سر خندیدن

19. از نکویان همه ختم است بر آن زهره جبین

20. بی دهن بر رخ ارباب نظر خندیدن

21. ای که از آب عقیق تو فلک سرسبزست

22. نیست انصاف بر این تشنه جگر خندیدن

23. صائب از عاقبت خنده بیندیش که صبح

24. غوطه در خون جگر زد ز شکر خندیدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار
* چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
شعر کامل
صائب تبریزی
* فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
* چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
شعر کامل
حافظ
* تا که سرانگشت تاک کرد خزان فندقی
* کرد چمن پرنگار پنجهٔ دست چنار
شعر کامل
خاقانی