صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6417

1. تا از خودی خود نبریدند عزیزان

2. چون نی به مقامی نرسیدند عزیزان

3. چون عمر سبکسیر ازین عالم پرشور

4. رفتند و به دنبال ندیدند عزیزان

5. دادند به معشوق حقیقی دل و جان را

6. یوسف به زر قلب خریدند عزیزان

7. دیدند که در روی زمین نیست پناهی

8. در کنج دل خویش خزیدند عزیزان

9. تا قطره خود گوهر شهوار نمودند

10. از بحر چه تلخی نکشیدند عزیزان

11. تا آب نمودند دل خویش چو شبنم

12. در چشمه خورشید رسیدند عزیزان

13. خارست نصیب تو ز گلزار، وگرنه

14. از خار چه گلها که نچیدند عزیزان

15. فقری که تو امروز به هیچش نستانی

16. با سلطنت بلخ خریدند عزیزان

17. در قید فرنگ آن که نیفتاده چه داند

18. کز جسم گرانجان چه کشیدند عزیزان

19. کردند به اکسیر رضا شهد مصفا

20. تلخی اگر از خلق شنیدند عزیزان

21. نظارگیان تو ز کونین بریدند

22. از یوسف اگر دست بریدند عزیزان

23. صائب نرسیدند به سر منزل مقصود

24. تا پای به دامن نکشیدند عزیزان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
* بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
شعر کامل
حافظ
* ای شاد مرغزاری کان جاست ورد و نسرین
* از آب عشق رسته وین آهوان چریده
شعر کامل
مولوی