صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6450

1. آتشین رویی که شد آیینه دل آب ازو

2. مرکز پرگار حیرت می شود سیماب ازو

3. نامسلمانی که تسبیح مرا زنار کرد

4. چون دل قندیل می لرزد دل محراب ازو

5. گوهری را کز محیط عشق من خوش کرده ام

6. خاتم جم می شود هر حلقه گرداب ازو

7. ماه شبگردی کز او ویرانه من روشن است

8. چاکها در سینه دارد چون کتان مهتاب ازو

9. گل چه باشد پیش روی لاله رنگش، کز شفق

10. خون خود را می خورد خورشید عالمتاب ازو

11. حسن عالمسوز او هر چند در صد پرده بود

12. سرمه شد در دیده من پرده های خواب ازو

13. حرف گفتن در میان عشق و دل انصاف نیست

14. صاحب منزل ازو، منزل ازو، اسباب ازو

15. از حجاب عشق صائب روی چون خورشید او

16. رفت در ابر خط و چشمی ندادم آب ازو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صحبت ناجنس آتش رابه فریاد آورد
* آب در روغن چو باشد می کند شیون چراغ
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم و لب پیش من آور چو رسد باده به من
* تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند
شعر کامل
عبید زاکانی
* نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
* که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
شعر کامل
حافظ