صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6579

1. دل ز غفلت چون خودآرایان به رنگ و بو منه

2. چون گل از هر شبنمی آیینه بر زانو منه

3. نام خود را کوهکن کرد از سبکدستی بلند

4. دست خود بر روی هم ای آهنین بازو منه

5. بستر بیگانه را هر تار، مار خفته ای است

6. جز به خاک ای زاده خاک سیه پهلو منه

7. جوهر بیگانه ای این تیغ را در کار نیست

8. بندی از چین جبین هر لحظه بر ابرو منه

9. برنمی دارد شراکت، حسن یکتا آمده است

10. چشم بگشا نام لیلی را به هر آهو منه

11. بلبلان را دل به دست آور به شکرخنده ای

12. از خجالت غنچه آسا دست خود بر رو منه

13. پاس وقت صحبت نازک خیالان را بدار

14. بی طلب در خلوت ارباب معنی رو بنه

15. نبض جان را نیست جز دست مسیحا محرمی

16. شانه ای غیر از دل صدچاک بر گیسو منه

17. شیرمردان را کمی صائب فزونی جسته اند

18. رتبه خود را برابر با سگ آن کو منه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دریا بدریا سپاه ویست
* جهان زیر فر کلاه ویست
شعر کامل
فردوسی
* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی