صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6651

1. بوسه ای قیمت ازان لبها به صد جان کرده ای

2. برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کرده ای

3. گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار

4. شهر را از جلوه مستانه ویران کرده ای

5. می دهند از پرفشانی خرمن گل را به باد

6. بس که گل را خوار پیش عندلیبان کرده ای

7. نور ایمان در لباس کفر جولان می کند

8. در خط عنبرفشان تا روی پنهان کرده ای

9. رو نگردانیده ای از خط و خال عنبرین

10. مسند مور از کف دست سلیمان کرده ای

11. تا خط مشکین به دور عارضت صف بسته است

12. ریشه محکم در نظرها همچو مژگان کرده ای

13. از کبودی نیل چشم زخم دارد پیکرت

14. در سرمستی مگر گل در گریبان کرده ای؟

15. تا به سیر گلستان آورده ای بی پرده روی

16. لاله و گل را چراغ زیر دامان کرده ای

17. پاک گشته است از قبول نقش لوح ساده اش

18. دیده آیینه را از بس که حیران کرده ای

19. از لطافت دست سیمینت نگارین گشته است

20. دست خود تا شانه زلف پریشان کرده ای

21. کرد اگر روشن جهان آب و گل را آفتاب

22. تو به روی گرم دلها را چراغان کرده ای

23. دعوی خون را به اشک شادی از دل شسته اند

24. جلوه تا چون شمع بر خاک شهیدان کرده ای

25. گرچه ریحان خواب می آرد، تو از نیرنگ حسن

26. خواب صائب تلخ ازان خط چو ریحان کرده ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نسبت قد بلند تو چو کردم با سرو
* سخن مردم کوته نظرم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی
* کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
* باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
شعر کامل
حافظ