صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6767

1. مرا چون دیگران گرزان که اسبابی نشد روزی

2. به این شادم که دل را پرده خوابی نشد روزی

3. گوارا کرد بر من درد می را خاکساری ها

4. اگر از جام قسمت باده نابی نشد روزی

5. به کوری سوختم چون شمع در بتخانه غفلت

6. بسر بردن شبی در کنج محرابی نشد روزی

7. مگر از اشک حسرت دامن دریا به دست آرد

8. خس بی دست و پایی را که سیلابی نشد روزی

9. ندارد حاصلی جمعیت بسیار بی قسمت

10. که گوهر را ز دریا قطره آبی نشد روزی

11. ندید آسایش ساحل درین دریای پروحشت

12. ز حیرت چشم هر کس را شکرخوابی نشد روزی

13. چه حاصل زین که دریا را به شور آورد طبع ما؟

14. چو بخت خفته ما را کف آبی نشد روزی

15. به کوری شست دست از تار و پود زندگی صائب

16. کتان شوربختی را که مهتابی نشد روزی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق چو دل را به سوی خویش خواند
* دل ز همه خلق رمیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
* شاهان کم التفات به حال گدا کنند
شعر کامل
حافظ
* چنین گفت بهرام نیکو سخن
* که با مردگان آشنایی مکن
شعر کامل
فردوسی