صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6855

1. ز برگریز، دل بی قرار ازان داری

2. که غافلی ز بهاری که در خزان داری

3. برآوری ز گریبان رستگاری سر

4. اگر ز دامن شبها خط امان داری

5. جوی غم تو ندارد جهان بی پروا

6. چرا تو بیهده چندین غم جهان داری؟

7. سپهر سایه جان بلند پایه توست

8. چرا ز سایه حذر همچو کودکان داری؟

9. مکن به مشورت نفس زن صفت کاری

10. اگر ز مردی و مردانگی نشان داری

11. سفینه ای به کف آر از شکست خود چون موج

12. درین محیط اگر رغبت کران داری

13. زبان شکر تو چون سبزه در ته سنگ است

14. ولی به وقت شکایت دو صد زبان داری

15. ز کیمیای قناعت نگشت چشم تو سیر

16. عبث غنا طمع از نعمت جهان داری

17. برات رزق تو بر آسمان نوشته خدای

18. عبث توقع رزق از زمینیان داری

19. ز آستانه دل پا برون منه صائب

20. اگر هوای تماشای لامکان داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاطرت از شکوه ما کی پریشان می شود؟
* زلف پر کرده است از حرف پریشان گوش تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
* شکایت از که کنم خانگیست غمازم
شعر کامل
حافظ
* یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
* در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
شعر کامل
حافظ