صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6857

1. هزار حیف که از رهگذار بی بصری

2. نیافتم خبری از جهان بی خبری

3. درین بهار که فصل چراندن نظرست

4. در آشیانه به سر بردم از شکسته پری

5. فغان که خرج زمین شد تمام در خامی

6. ز سنگ حادثه، بارم چو نخل رهگذری

7. همان ز بیم شکستن به خویش می لرزد

8. اگر چه شیشه بود در دکان شیشه گری

9. رسید بید به وصل نبات آخر کار

10. به شکوه تلخ مکن کام خود ز بی ثمری

11. به نور عاریه فربه مشو که عمر هلال

12. به یک دو هفته ز ایام می شود سپری

13. مخور ز دل سیهی بر دل سحرخیزان

14. که هست تیغ دودم آه و ناله سحری

15. ز من توقع پیغام و نامه بی خبری است

16. که عقل و هوش من از رفتن تو شد سفری

17. به آفتاب رسانید خویش را شبنم

18. به نیم چشم زدن از طریق دیده وری

19. مسنج ساده رخان را به نوخطان، که بود

20. صفای چهره بدیهی و حسن خط نظری

21. عیار حسن گلوسوز را چه می دانند؟

22. ندیده اند گروهی که چهره شکری

23. خبر چگونه توانم گرفت از دگران؟

24. که من ز خویش ندارم خبر ز بی خبری

25. دراز کن به اثر عمر خویش را صائب

26. که هست مرگ دگر در زمانه بی اثری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید زان چادر قیرگون
* غمی شد بدرید و آمد برون
شعر کامل
فردوسی
* سر مرد جنگی خرد نسپرد
* که هرگز نیامیخت کین با خرد
شعر کامل
فردوسی
* تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم
* گرد خجالت از رخ سایل نمی رود
شعر کامل
صائب تبریزی