صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6858

1. درین حدیقه پر میوه تا جگر نخوری

2. ز نخل زندگی خویشتن ثمر نخوری

3. ترا به چشمه حیوان گذار خواهد بود

4. جگر ز رفتن این عمر مختصر نخوری

5. بود به قدر هنر داغهای محرومی

6. فریب شهرت بی حاصل هنر نخوری

7. به ناروایی خود صبر اگر توانی کرد

8. ز سکه زخم به رخسار همچو زر نخوری

9. ترا که چیدن گل در خیال می گردد

10. نمی شود که ز هر خار نیشتر نخوری

11. توان به همت عالی ز عشق گل چیدن

12. به دست کوته ازین بوستان ثمر نخوری

13. گناه مایده بی دریغ رحمت چیست؟

14. اگر تو جز دل خود روزی دگر نخوری

15. جهان سفله چه دارد کز او طمع داری؟

16. ز سرو حاصل و از چوب بید برنخوری

17. چو مغزپسته ترا صبح در شکر گیرد

18. فریب چاشنی خواب اگر سحر نخوری

19. هزار لقمه ندارد زیان در آگاهی

20. بهوش باش که یک لقمه بی خبر نخوری

21. اگر گزیر نداری ز آشنایی خلق

22. بیازما و بپیوند تا جگر نخوری

23. قضا به دست تو زان داده است لنگر عقل

24. که روی دست ز هر موجه خطر نخوری

25. به هیچ دل نزنی همچو ماه نو ناخن

26. اگر دو هفته دل خویش چون قمر نخوری

27. کمر مبند به آزار هیچ کس صائب

28. که زخم تیغ مکافات بر کمر نخوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
* چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
شعر کامل
حافظ