صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6965

1. هوا را گر به فرمان کرده باشی

2. دو صد بتخانه ویران کرده باشی

3. دل سنگین خود گر نرم سازی

4. فرنگی را مسلمان کرده باشی

5. ترا آن روز دولت رو نماید

6. که رو از خلق پنهان کرده باشی

7. سخاوت با سخاوت پیشگان کن

8. که با یک شهر احسان کرده باشی

9. تنورت گرم باشد همچو خورشید

10. قناعت گر به یک نان کرده باشی

11. چو لاله سرخ رو از خاک خیزی

12. اگر داغی به دامان کرده باشی

13. هوس را عشق کردن آنچنان است

14. که موری را سلیمان کرده باشی

15. به عبرت زین تماشاگاه کن صلح

16. که آتش را گلستان کرده باشی

17. برون آرد سر از دریا حبابت

18. هوا را گر به زندان کرده باشی

19. اگر پیش از رحیل از خواب خیزی

20. سفر را بر خود آسان کرده باشی

21. ترا از حرف لب بستن چنان است

22. که یوسف را به زندان کرده باشی

23. نگردد خیره از خورشید تابان

24. نگاهی را که حیران کرده باشی

25. شود روشن ترا حال من آن روز

26. که اخگر در گریبان کرده باشی

27. نخواهی گرد عالم گشت صائب

28. اگر در خویش جولان کرده باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
* چه دست‌ها که ز دست تو بر خداوند است
شعر کامل
سعدی
* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی
* نبینی که در گرمی آفتاب
* حرامست برزیره جز زیره آب
شعر کامل
نظامی