صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 881

1. کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب؟

2. کف چه باشد تا شود بر چهره دریا نقاب

3. دیده خورشید نتوان بست با دستار صبح

4. چون تواند شد حجاب دیده بینا نقاب؟

5. برق را فانوس نتواند حصاری ساختن

6. بر دل روشن نپوشد جامه دیبا نقاب

7. روی خاک از دیده امید، نرگس زار شد

8. تا کجا بگشاید از رخ یار بی پروا نقاب

9. شرمگینان از رخ مستور می یابند جان

10. جلوه صبح قیامت می کند اینجا نقاب

11. حسن شرم آلود نتواند حریف ما شدن

12. می پرد چون نامه محشر ز آه ما نقاب

13. معنی رنگین به نازکدل رساند خویش را

14. باده گلگون ندارد بهتر از مینا نقاب

15. آتش هموار می خواهد کباب اهل دل

16. زینهار از روی عالمسوز خود مگشا نقاب

17. شد فلک درمانده از تسخیر نور آفتاب

18. حسن او را چون سپرداری کند تنها نقاب؟

19. صیقل آیینه حسن است چشم پاک ما

20. می کند پنهان رخ او را ز ما بیجا نقاب

21. در حریم کبریا، بی پردگان را بار نیست

22. بر رخ طاعت فکن از دامن شبها نقاب

23. معنی بی لفظ را ادراک کردن مشکل است

24. چهره نازک همان بهتر که باشد با نقاب

25. ما به یک دیدن ازان رخسار صائب قانعیم

26. سخت می ترسیم بی رویی کند با ما نقاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
* معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
شعر کامل
حافظ
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* سزای خدمت شایسته است لطف چه منت
* ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم
شعر کامل
وحشی بافقی