سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 152

1. ما را که شور لعلش، در سر مدام باشد

2. سودای باده پختن، سودای خام باشد

3. از جام باده حاصل، یک ساعت است مستی

4. وز شکر لب او، سکری مدام باشد

5. با قد تو صنوبر، در چشم ما نیاید

6. او کیست تا قدت را، قایم مقام باشد؟

7. جان خواست لعلت از من، گر می‌برد حلالش

8. جان تا لب تو خواهد، بر من حرام باشد

9. ساقی به ناتمامان، می ده تمام و از ما

10. بگذر که پختگان را، بویی تمام باشد

11. با این همه غم دل، گر می‌کنی قبولم

12. اقبال هندوی من، شادی غلام باشد

13. ای صد هزار طالب، جویای درد عشقت!

14. مخصوص این سعادت، تا خود کدام باشد؟

15. در سلک بندگانت گر نیست نام ما را

16. در نامه گدایان، باشد که نام باشد

17. صبح ازل نشستم، بر آستان عشقت

18. زین در قیام سلمان، شام قیام باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عندلیبی راکه ازگل با خیال گل خوش است
* هیچ باغ دلگشایی نیست چون چاک قفس
شعر کامل
صائب تبریزی
* بیاموزمت کیمیای سعادت
* ز همصحبت بد جدایی جدایی
شعر کامل
حافظ
* اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
* نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
شعر کامل
مولوی