سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 182

1. جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند

2. عمرم از در راند و عمری بر زبان نامم نماند

3. لطف کرد امروز و بازم خواند و دیدارم نمود

4. صورتی خوشرو نمود انصاف نیکم باز خواند

5. خاطرش باز آمد و دل ماند در بندش مرا

6. خاطر او باد با جا، گر دل من ماند ماند

7. آب چشمم دید و آمد بر من خاکیش رحم

8. باد صد رحمت بر آب دیده کین آتش نشاند

9. ساقیا جامی به روی دوستان پر کن که من!

10. جرعه این جام را بر دشمنان خواهم فشاند

11. آنچه چشمم دیده است از فرقتت، روزی مجال

12. گر در افتد اشک یک یک با تو خواهد باز راند

13. گر خطایی دیده‌ای از من، تو آن از من مبین

14. کین گناه ایام کرد و جرمش از سلمان ستاند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
* چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
* چون ز خاصیت خود مهر گیا برگردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
* زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت
شعر کامل
حافظ