غزل شمارهٔ 258
1. نعره زنان آمدم بر در میخانه دوش
2. نعره مستان شنید، باده درآمد به جوش
3. مدعیی جوش می، دید بپیچید سر
4. زاری چنگش به گوش آمد و بگرفت گوش
5. رند خراباتیش، داد شرابی گران
6. هر که خورد جرعهای باز نیاید به هوش
7. مطرب مجلس بساز، پرده ابریشمیت
8. تا همه بر هم زنیم، پنبه پشمینه پوش
9. هر که به صبح ازل، جای می ازین میکشید
10. در عرصاتش کشند، روز قیامت به دوش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده