سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 369

1. جز باد همدمی نه که با او زنم دمی

2. جز باده مونسی نه که از دل برد غمی

3. جز دیده کو به خون رخ ما سرخ می‌کند

4. در کار ما نکرد کس از مردمی، دمی

5. خوردم هزار زخم ز هر کس به هیچ یک

6. رحمی نکرد بر من مسکین به هر مرهمی

7. دریای عشق در دل ما جوش می‌زند

8. ز آنجا سحاب دیده ما می‌کشد نمی

9. سرمست عشق را ز دو عالم فراغت است

10. زیرا که دارد او به سر خویش عالمی

11. زان پیش روی بر در او داشتم که داشت

12. روی زمین غباری و پشت فلک خمی

13. سلمان مگوی را ز دل الا به خود که نیست

14. در زیر پرده فلک امروز مرحمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر بیاض گردن او خال دیدم، سوختم
* کاین نشان انتخاب از دیده گستاخ کیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دور کن بوی ریا از خود که تا آزاده‌وار
* مسجد و میخانه را محرم شوی چون بوریا
شعر کامل
سنایی
* از رنگ زرد ماست دل لاله زار خون
* گر سرخ نیست چون گل حمرا قبای ما
شعر کامل
صائب تبریزی