غزل شمارهٔ 83
1. بیمار غمت را، بجز از صبر دوا نیست
2. صبرست، دوای من و دردا، که مرا نیست
3. از هیچ طرف راه ندارم، که ز زلفت
4. بر هیچ طرف نیست، که دامی، ز بلا نیست
5. عشق است، میان دل و جان من و بیعشق
6. حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست
7. زاهد دهدم، توبه، ز روی تو، زهی روی
8. هیچش، ز خدا شرم و ز روی تو حیا نیست
9. مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست
10. صبری و قراری که تو را هست مرا نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده