سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 21 - غزل

1. گوئیا این نقش بیجان صورت جان من است

2. نقش بیحانش مخوان کان نقش جانان منست

3. می‌دمد بویی و هر دم بلبل جان در قفس

4. می‌کند فریاد کاین بوی گلستان منست

5. خود چه نوراست آن که دل خود را بر او پروانه‌وار

6. می‌زند کاین عکس از آن شمع شبستان منست

7. می‌گشاید دل مرا از بند زلف نازنین

8. حلقه زلفش کلید قفل زندان منست

9. گر کند قصد سر من، بر سر من حاکمست

10. ور نماید میل جان، شکرانه بر جان منست

11. صورتی در پیش دارم خوب و می‌دانم که این

12. صورت جمعیت حال پریشان منست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
* تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
شعر کامل
فروغی بسطامی