سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 69 - غزل

1. ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم

2. در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم

3. ای آرزوی جانم در آرزوی آنم

4. کز هجر یک حکایت در گوش وصل خوانم

5. روزی که با تو بودم بد بخت همنشینم

6. امروز کت به سالی روی چو مه نبینم

7. دانی چگونه باشم در محنت حبیبم

8. زآن پس که دیده باشی در دولتی چنانم

9. با دل به درد گفتم کان خوشدلی کجا شد؟

10. آخر مرا نگویی؟ دل گفت من ندانم؟

11. خواهم که از جمالت حظی تمام یابم

12. وز ساغر وصالت ذوقی رسد به جانم

13. آری گرت بیابم روزی به کام یابم

14. ورنه چنان که دانی در درد دل بمانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون که از کمر کوه موج لاله گذشت
* بیار کشتی می، نوبت پیاله گذشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی
* مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
* گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
شعر کامل
حافظ