سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 103

1. منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد

2. ز یاد تو نبوم فرد اگر بوم ز تو فرد

3. اگر زمانه ندارد ترا مساعد من

4. زمانه‌را و تو را کی توان مساعد کرد

5. جز آنکه قبله کنم صورت خیال ترا

6. همی گذارم با آب چشم و با رخ زرد

7. همه دریغ و همه درد من ز تست و ز تو

8. به باد تو گرم و به باد سرد تو سرد

9. من آن کسم که مرا عالمی پر از خصمند

10. همی برآیم با عالمی به جنگ و نبرد

11. گر از تو عاجزم این حال را چگونه کنم

12. به پیش خصمان مردم به پیش عشق نه مرد

13. روان و جانی و مهجور من ز جان و روان

14. به یک دل اندر زین بیشتر نباشد درد

15. اگر جهان همه بر فرق من فرود آید

16. به نیم ذره نیاید به روی من برگرد

17. دریغم آنکه به فصل بهار و لاله و گل

18. به یاد روی تو درد و دریغ باید خورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو
* آتش چرا به خرمن پروانه میزند
شعر کامل
پروین اعتصامی
* سیب را بو کرد موسی جان بداد
* بازجو آن بو ز سیبستان کیست
شعر کامل
مولوی
* علم دولت نوروز به صحرا برخاست
* زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
شعر کامل
سعدی