سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 106

1. سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد

2. چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد

3. دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم

4. هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد

5. جفا نمود و نبخشود و دل ربود و نداد

6. وفا بگفت و نکرد و جفا نگفت و بکرد

7. چو پیشم آمد کردم سلام روی بتافت

8. چو آستینش گرفتم گفت بردا برد

9. نه چاره‌ای که دل از دوستیش برگیرم

10. نه حیله‌ای که توانمش باز راه آورد

11. بر انتظار میان دو حال ماندستم

12. کشید باید رنج و چشید باید درد

13. ایا سنایی لولو ز دیدگانت مبار

14. که در عقیلهٔ هجران صبور باید مرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
* که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
شعر کامل
سعدی
* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی
* من گدا و تمنای وصل او هیهات
* مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
شعر کامل
حافظ