سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 107

1. روی خوبت نهان چه خواهی کرد

2. شورش عاشقان چه خواهی کرد

3. مشک زلفی و نرگسین چشمی

4. تا بدان نرگسان چه خواهی کرد

5. خونم از دیدگان بپالودی

6. رنج این دیدگان چه خواهی کرد

7. هر زمان با تو یار اندیشم

8. تا تو اندر جهان چه خواهی کرد

9. نقش آب روان مباش به پاس

10. نقش آب روان چه خواهی کرد

11. مژه تیری و ابروان چو کمان

12. پس تو تیر و کمان چه خواهی کرد

13. دل ببردی و قصد جان کردی

14. یله کن جان تو جان چه خواهی کرد

15. زان کمر طرف بر میان من ست

16. بار آن بر میان چه خواهی کرد

17. ای چو جان و دلم به هر وصلت

18. وصلت عاشقان چه خواهی کرد

19. چون سنایی سگی به کوی تو در

20. نعرهٔ پاسبان چه خواهی کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به من هر چون خضر دادند عمر جاودان، اما
* گره شد رشته عمرم ز بس برخویش پیچیدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* خاموش که سرمستم بربست کسی دستم
* اندیشه پریشان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی