سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 183

1. تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز

2. اندر طریق عشق مسلم نه‌ای هنوز

3. عاشق نباشد آنکه مر او را خبر بود

4. از سردی زمستان و ز گرمی تموز

5. در کوی عشق راست نیابی چو تیر و زه

6. تا پشت چون کمان نکنی روی همچو توز

7. چون در میان عشق چو شین اندر آمدی

8. چون عین و قاف باش همه ساله پشت قوز

9. گر مرد این رهی قدم از جان کن و در آی

10. ور عاجزی برو تو و دین و ره عجوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است
* جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است
شعر کامل
صائب تبریزی
* آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
* زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
شعر کامل
حافظ
* بخور هرچ برزی و بد را مکوش
* به مرد خردمند بسپار گوش
شعر کامل
فردوسی