سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 208

1. ای زلف تو تکیه کرده بر گوش

2. ای جعد تو حلقه گشته بر دوش

3. ای کرده دلم ز عشق مفتون

4. وی کرده تنم ز هجر مدهوش

5. چون رزم کنی و بزم سازی

6. ای لاله رخ سمن بناگوش

7. گویند ترا مه قدح گیر

8. خوانند ترا بت زره پوش

9. گیرم که مرا شبی به خلوت

10. تا روز نگیری اندر آغوش

11. نیکو نبود که بی گناهی

12. یک باره مرا کنی فراموش

13. گیرم که سنایی از غمت مرد

14. باری سخنش به طبع بنیوش

15. بی روی تو بود دوش تا صبح

16. از نالهٔ او جهان پر از جوش

17. یارب شب کس مباد هرگز

18. زینگونه که او گذاشت شب دوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع
* دزد چون شحنه شود امن کند عالم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
* خراب باد وجودم اگر برای تو نیست
شعر کامل
مولوی
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی