سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 215

1. تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق

2. عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق

3. تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان

4. نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق

5. خط قلاشی چو عشق نیکوان بر من کشند

6. شرط باشد برنهم سر بر خط فرمان عشق

7. در میان عشق حالی دارم اردانی چنانک

8. جان برافشانم همی از خرمی بر جان عشق

9. در خم چوگان زلف دلبران انداخت دل

10. هر که با خوبان سواری کرد در میدان عشق

11. من درین میدان سواری کرده‌ام تا لاجرم

12. کرده‌ام دل همچو گوی اندر خم چوگان عشق

13. در جهان برهان خوبی شد بت دلدار من

14. تا شد او برهان خوبی من شدم برهان عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
* جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی
* با کهنسالان مکن ای نوجوان کاوش که هست
* آتشی پوشیده در مغز چنار سالدار
شعر کامل
صائب تبریزی