سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 249

1. من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم

2. دیده حمال کنم بار جفای تو کشم

3. ملک الموت جفای تو ز من جان ببرد

4. چون به دل بار سرافیل وفای تو کشم

5. چکند عرش که او غاشیهٔ من نکشد

6. چون به جان غاشیهٔ حکم و رضای تو کشم

7. چون زنان رشک برند ایمنی و عافیتی

8. بر بلایی که به جای تو برای تو کشم

9. نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم

10. نکشم ور بکشم طعنه برای تو کشم

11. گر خورم باده به یاد کف دست تو خورم

12. ور کشم سرمه ز خاک کف پای تو کشم

13. جز هوا نسپرم آنگه که هوای تو کنم

14. جز وفا نشمرم آنگه که جفای تو کشم

15. بوی جان آیدم آنگه که حدیث تو کنم

16. شاخ عز رویدم آنگه که بلای تو کشم

17. به خدای ار تو به دین و خردم قصد کنی

18. هر دو را گوش گرفته به سرای تو کشم

19. ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی

20. هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم

21. من خود از نسبت عشق تو سنایی شده‌ام

22. کی توانم که خطی گرد ثنای تو کشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
* که روی مردم عالم دوبار باید دید
شعر کامل
صائب تبریزی
* از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
* در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی