غزل شمارهٔ 248
1. روا داری که بی روی تو باشم
2. ز غم باریک چون موی تو باشم
3. همه روز و همه شب معتکفوار
4. نشسته بر سر کوی تو باشم
5. به جوی تو همه آبی روانست
6. سزد گر من هواجوی تو باشم
7. اگر چشمم ز رویت باز ماند
8. به جان جویندهٔ روی تو باشم
9. اگر زلفین چوگان کرد خواهی
10. مرا بپذیر تا گوی تو باشم
11. به باغ صحبتت دلشاد و خرم
12. زمانی بر لب جوی تو باشم
13. نگارینا تو با چشم غزالی
14. رها کن تا غزلگوی تو باشم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده